خیانت میکند و میگوید: کــــــونشانم بده؟؟
مگر آدم جای بوسـه میماند..
همه گفتن:عشقت داره بهت خیانت می کنه!
گفتم:می دونم!
گفتن:این یعنی دوستت ندارهاااا!
گفتم: می دونم!
گفتن:احمق یه روز میذاره میره تنها میشی !
… گفتم:می دونم!
گفتند:پس چرا ولش نمی کنی..؟!
گفتم:این تنها چیزیه که نمی دونم
دخترك خنده كنان گفت كه چيست
راز اين حلقه زر
راز اين حلقه كه انگشت مرا
اين چنين تنگ گرفته است ببر
راز اين حلقه كه در چهره او
اينهمه تابش و رخشندگي ست
مرد حيران شد و گفت:
حلقه خوشبختي است، حلقه زندگي است
همه گفتند: مبارك باشد
دخترك گفت: دريغا كه مرا
باز در معني آن شك باشد
سال ها رفت و شبي
زني افسرده نظر كرد بر آن حلقه زر
ديد در نقش فروزنده او
روزهائي كه باميد وفاي شوهر
بهدر رفته، هدر
زن پريشان شد و ناليد كه واي
واي، اين حلقه كه در چهره او
باز هم تابش و رخشندگي است
حلقه بردگي و بندگي است
در دو چشمش گناه مي خنديد
بر رخش نور ماه مي خنديد
در گذرگاه آن لبان خموش
شعله ئي بي پناه مي خنديد
شرمناك و پر از نيازي گنگ
با نگاهي كه رنگ مستي داشت
در دو چشمش نگاه كردم و گفت:
بايد از عشق حاصلي برداشت
سايه ئي روي سايه ئي خم شد
در نهانگاه رازپرور شب
نفسي روي گونه ئي لغزيد
بوسه ئي شعله زد ميان دو لب
آینه پرسیدکه چرادیر کرده است؟ نکنددل دیگری اورا اسیرکرده است؟
خندیدموگفتم او فقط اسیرمن است. تنها دقایقی چندتأخیر کرده است.
گفتم امروز هوا سردبوده است شاید موعدقرارتغییرکرده است.
خندیدبه سادگیم و آینه گفت: احساس پاک تورازنجیر کرده است.
گفتم ازعشق من چنین سخن نگو گفت خوابی سالها دیرکرده است.
در آینه به خودنگاه میکنم آه عشق توعجیب مراپیر کرده است.
راست گفت آینه که منتظرنباش او برای همیشه دیرکرده است.
کاش تو قحطی شقایق ٬ ما بشیم سوار قایق
بشینیم ٬ بریم تو دریا ٬ من و تو ٬تنهای تنها
ماهیا خیلی امینن ٬ نمیگن اگه ببینن
پس ببین ! یادت بمونه ٬کسی ام اینو ندونه ...
زنده بودیم اگه فردا
وعده ی ما لب دریا